تاریخ
نوشته شده توسط : امین
_ بعد از مدت ها برگشتم تا مطلب بزارم . وای که چقد تو این 2 ماه اتفاق افتاد و همه چیز عوض شد . اصلا گفته هام تو پست های قبلی کلاً منسوخ شدن .

_ بیخیال لاو و این چیزا شدم . ینی از اون فرد مورد نظر دلسرد شدم و خوشحالم جدی نرفتم جلو . اصلاً این چیزا تلقینی نیست باید بزاری خودش بیاد . انجمن هم که نایب دبیر شدم . اتفاقاً یکشنبه هم جلسه داریم .

_ یکی از دوستام داره زن میگیره . حالا بماند که تو این وضع مملکت داره کار درستی میکنه یا نه ، اما برای اولین بار رفتم محضر و با روال کاری آشنا شدم .

_ 6 واحدم برا تابستون برداشتم و وسطای ترم یه نیمچه عاشقی هم شدم ؛ اما رفت . . .

_ مامان بزرگمم زانوشو عمل کرد و مامانم چند روزی نبود . این همانا و تمام کارای خونه افتادن رو دوش من همان . خواهرمم کنکورش جالب نشد و برای بار سوم کنکور دادن گند زد . 

_ این تابستون رو خوب شروع کردم ، عادت های خوب داشت شکل میگرفت اما موفق نشدم . چند نفری رو از زندگیم دارم حذف میکنم و موفق هم شدم ، پسر عموم و چند تا از بچه های دانشگاه . زورکی نمیشه آدمایی رو که حالت رو بهم میزنن یا وقتت رو الکی میگیرن پیش خودت نگه داری .

_ دیشب تا ساعت 3:40 شب بیرون بودم اما به طرز عجیبی انرژی دارم . یکی از پلن های شب گردی ما اینه که کمین میکنیم چند تا ماشین عروس رد شن ، میزنیم تو دل فامیل های عروس و دوماد و دیگه چل بازی :)))

_ برگشتم همه بیدار بودن و کلی هم امروز صبح غر زدن بم . عادت میکنن البته . قبلاً باید 11 برمیگشتم الان شده 4 صبح :)))

_ تو این اوصاف یکی از دوستای صمیمیم هم حالش بد شد که بخیر گذشت . یه شبم رفت پیش اون . 

_ در کل این تابستون بیشتر خونه نشین شدم . این 4 روز در هفته کلاس هم نداشتم کمبود آفتاب پیدا میکردم . یه چارتا باغ و کافه و شام بیرون رفتن و همین . با یکی از بچه ها اومدم طرح رفاقت جدید هم بریزم که تو 2 تا قرار دیدم نه خیلی جور نیست . یه آدم جالب ولی تو کلاسای ترم تابستون پیدا کردم که فعلاً دارم روش تحقیق میکنم . 

_ جای انجمن هم عوض شد و دانشگاه یه خونه 90 متری داد بهمون . یکم درگیر اسباب کشی اونجا شدم اما اشتباهم این بود به یکی از بچه ها هم خبر دادم حالا برا من رئیس بازی داره درمیاره . لا اله الی الله .

_ یکی از میان ترم هارو ندادم -_- . پسر من آدم بشون نیستم . البته قراره با پایان ترم بدمش ، اون یکی هم خوب شد .

_ فعلاً چیز خاصی به ذهنم نمیرسه یا نمی خوام اینجا بگم . الان مودم شاده . پست بعدی شاید حرف برای زدن بیشتر باشه . . .





:: بازدید از این مطلب : 81
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: