شش. کار خیلی سختی داریم
نوشته شده توسط : امین

ما، کار خیلی سختی در پیش داریم که اهمیت "رشد و توسعه ی فردی" را برای عموم مردم جا بیندازیم. کاری خیلی سخت. به خصوص وقتی، در جامعه ای زندگی می کنیم که صاحبان قدرت و مقام، علیرغم ادعاهای بی شمار و لاف زنی های بسیار، آن انسانی نیستند که باید باشند، و خواسته یا ناخواسته، عامدانه یا به اشتباه، مسیری را می روند که می تواند خودشان و یک جامعه که تحت حاکمیت و مدیریتشان است را به قهقرا ببرد. هر چه باشد، صاحبان قدرت و مقام و مقامات اجرایی هر کشور و جامعه ای، الگوهایی هستند که نقش انکار ناپذیر و بسیار تاثیر گذاری در پیشرفت یا پسرفت آن جامعه دارند و نمی توان به آسانی، حتی از اشتباهات کوچک این قشر از اجتماع، عبور کرد، نمی شود، نمی شود... از عدالت به دور است که در جامعه ی اسلامی، مغزهای کوچک و گردن های کلفت، مجال جولان دادن داشته باشند.

این دو با هم جمع نمی شود که از یک سو، داعیه ی مملکت امام زمانی بودن داشته باشیم، و از سوی دیگر، با آن مدینه ی فاضله که مهیای ظهور است، شاید قرن ها، فاصله داشته باشیم.

این دو با هم جمع نمی شود که از همه گیر کردن روحیه ی انقلابی و صدور انقلابمان، به نقاط مختلف دنیا صحبت کنیم، و در عین حال، سکان های مدیریتی و اجرایی کشور، در دست آدم هایی باشد که با این روحیه و خصیصه ی عالی، بسیار بسیار فاصله دارند و گاه و بی گاه، چشم امیدشان، به دست اجنبی و غیر است، با این تصور که این چشمداشت، گره از کار مردم سرزمین و وطنشان باز می کند!

امروز، به طور اتفاقی، کتابی را تورق کردم، به نام " وضعیت فرهنگی اجتماعی مسلمانان آفریقا"

این کتاب، یک کتاب بسیار مختصر و مفید است، در حد 36 صفحه، که در آن، نویسنده، به بیان تجربه ی سفرش به کشورهای آفریقایی و مشاهداتش از وضعیت اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی مسلمانان آن ملت ها می پردازد.

در این کتاب، نویسنده، دکتر قانع، به ضعف دینی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مسلمانان در آفریقا، توصیف وضعیت طبیعی و خدادادی کشورهای غرب آفریقا(که متاسفانه بی استفاده مانده و مردم ملل آفریقایی، در بهره برداری از این نعمت ها و پتانسیل ها، تنبلی می کنند) و آسیب شناسی کیفیت کمک به کشورهای آفریقایی و بایدها و نبایدهای نهادهای جمهوری اسلامی ایران در این حوزه اشاره می کند.

البته، این کتاب، در خصوص کشورهای فقیر و محروم و ضعیف آفریقایی نوشته شده، اما بنده، که حین خواندن سطر به سطر این اثر، مدام به مقایسه و کنار هم گذاشتن خصایص عموم مردم و کشور داران آفریقایی و خصایص مردم و دولتمردان کشور عزیز خودمان می پرداختم، دریافتم که شباهت هایی کم و بیش ، بین وضعیت امروز کشور و جامعه ی ما، با کشورهای محروم آفریقایی وجود دارد، که اگر ندیده بگیریمشان و دچار توهم خودبرتر بینی شویم، بعید نمی نماید که در آینده ی نزدیک، مشکلات عدیده ای، گریبان ما ایرانیان را هم بگیرد، همچنان که سال هاست، گریبان شماری از این ملت های دوست و برادر را گرفته است! (شرح آن چه که در این کتاب نوشته شده، البته از حوصله ی این پست خارج است، اما پیشنهاد می کنم اگر دغدغه ی زیستن عاقلانه و آگاهانه و کمک به اصلاح امور خود و دیگران را دارید، و مایلید بدانید بنده، بین سطور این کتاب چه دیدم، شما نیز این کتاب مختصر و مفید را تهیه و مطالعه نمایید، احتمال می دهم شما هم به نتایجی که بنده اشاره کردم، و بلکه نکاتی افزون بر این برسید که دانستنشان، علیرغم تلخ بودن، می تواند همه ی ما را یاری کند تا بعد از این ، با آگاهی و بینش بزرگ و وسیع تری در جنبه های مختلف زندگی، کار، مناسبات اعتقادی،فرهنگی و اجتماعی و تک تک انتخاب ها و تصمیم گیری هایمان، قدم برداریم.)

چرا بالاترین مقام اجرایی کشور، باید گاه و بی گاه، به منتقدان سیاست و کیاست دولت، توهین کرده و با قضاوت های نسنجیده، ایشان را بی سواد، بی عقل، ترسو، متوهم و... خطاب کند؟

چرا یکی از وزیران سابق، باید با بی اخلاقی و بد اندیشی، به خبرنگاری اهانت کند و دست روی ایشان بلند کند؟

چرا درست هنگامی که مردم منطقه ای، درگیر بحرانی طبیعی هستند، باید شصتمان خبردار شود که فلان فرماندار فخیمه، در سفر خارجه به سر می برد؟

چرا باید در دفتر یک وزیر، کارتخوان پیدا شود؟!

چرا باید تریبون و دوربین و برنامه ی تلویزیونی، در اختیار افرادی داده شود که به عمد یا سهو، به اهل سنت توهین کنند؟

چرا باید در جریان فشارهای اقتصادی اخیر و بالا و پایین شدن قیمت دلار، با نوسان قیمت کالاهایی مواجه شویم که در واقع هیج ارتباطی با نوسان قیمت ارز ندارند؟ و چرا در جریان مشکلات اقتصادی اخیر، اقتصاد مملکت باید عرصه ی ماهیگیری فرصت طلبان و کیسه دوزها شود؟

کجای کار، کجای راه را اشتباه، اهمال و کم کاری کرده ایم، که امروز می بینیم در گوشه و کنار، آدم هایی تربیت شده و سر بر آورده اند، که اگر چه در کنار ما، در یک قایق نشسته اند، اما دارند قایق خودشان و ما را سوراخ می کنند و یک جامعه را رو به انحطاط و غرق شدن می برند؟

آیا به راستی، جامعه ی ما، دارد به سوی رشد و پیشرفت و توسعه می رود؟

به جرات می توانم بگویم تا زمانی که تک تک من و شما، دغدغه ی رشد و پیشرفت خودمان را نداشته باشیم و بخواهیم فقط نوک دماغمان را ببینیم، کاسه همین کاسه خواهد بود و آش، همین آش.

ما، کار خیلی سختی در پیش داریم که اهمیت "رشد و توسعه ی فردی" را برای عموم مردم جا بیندازیم. کاری خیلی سخت. به خصوص وقتی، در جامعه ای زندگی می کنیم که ...

اجازه بدهید از اطاله ی کلام خودداری کنم و امشب که شب قدر است و سالروز شهادت مردی که خیلی مرد بود، مردی که مال زمانه ی خودش نبود، مردی که مثل او، در این دنیا آفریده نشده و برای ما، نمونه ی انسان کامل است، مردی که اجرای عدالتش، خواب را به چشم خیلی ها حرام کرد...، با فرمایشی از این بزرگمرد (که البته واژه ی بزرگمرد، خیلی خیلی برای توصیف ایشان کم است) یادداشت امشب را به پایان ببرم:

 

امام على(ع) فرمودند:

در هر که شش خصلت جمع شود هيچ خواسته اى را براى رسيدن به بهشت و هيچ چيز را براى گريز از دوزخ رها نساخته است :1- کسى که خدا را بشناسد و اطاعتش کند 2 - شيطان را بشناسد و نافرمانيش کند 3 - حق را بشناسد و پيرو آن شود 4 - باطل را بشناسد و از آن بپرهيزد، 5 - دنيا را بشناسد و آن را دور بيفکند 6 - آخرت را بشناسد و آن را بطلبد.





:: بازدید از این مطلب : 134
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: