سکوت من هزار فریاد است
نوشته شده توسط : امین

خدایا وقتی نگاهش میکنم دلم میشکنه، این همان مردی هست که ۱۵ سال پیش اینقدر عاشق من بود که وسط سمینارش منو با خودش آورد

خدایا چقدر ما عاشقانه با هم بودیم، چقدر به من احترام میگذاشت، الان چقدر ساکت و بی احساس شده

چقدر سریع داره خودش نابود میکنه

خدایا اگر اینهمه عشق دیده بودم، الان اینقدر از بی احساسی، سکوت و نابود شدنش اذیت نمیشدم

خدا هنوز یک دنیا دوستش دارم، با اینکه میبینم داره خیانت میکنه، با اینکه میبینم همه را به من ترجیح میده، با اینکه میبینم چقدر از من فاصله گرفته و من هیچ جایگاهی در ذهن و قلب اون ندارم

اما من دیوانه وار عاشق اون هستم

خدایا من از ۲۵ سالگی تا ۳۷ سالگی که الانم هست دیوانه وار دوستش داشتم

خدایا خیلی دلم گرفته، الان نشسته توی دفتر و داره هرویین مصرف میکنه، دیشب قرار بود بره کمپ د ، اما وسط جاده نمیدونم کدام ناکجا آباد رفت که صبح که به آقای د زنگ زدم گفت از دیشب زنگ زده میاد منتظرش هستم

گفت پول توی کارت هست، گفتم دیشب برات ۲ میلیون پانصد ریختم و برگشتم خونه

خواب بود، گوشیشو چک میکردم، تماس شماره های ناشناس دیدم، مثل همیشه ساقی

عکس های گوشیشو چک کردم، چه پاتوقی، چه میز پر از مشروبی، چه عکس زنی هم پشت سرش بود

خدایا دلم گرفته، بغض گلوم گرفته، خدایا وثیقه بابا به راحتی و بدون آبرو ریزی آزاد به

خدایا قلبم درد میکنه، فقط تو میدونی از دیشب که م گفت وثیقه بابا را ۳۰ روز دیگه ضبط میکنن اگر خواهر مرد برنگرده و نرود زندان چی کشیدم، نمازمو نفهمیدم چطور خوندم، دستهام میلرزید، چقدر گریه، چقدر التماس، چقدر صبح با استرس گذراندم تا اومد و حالا قلبم درد میکنه

خدایا وقتی دیدمش، خیلی حالم بهتر شد و دلم استوار شد

اگرچه، اون هرگز نفهمید و نخواهد فهمید من چه فشاری تحمل میکنم، چقدر هم بد و با سکوت و بداخلاقی گفت خواهرم میاد

خدایا کمکم کن





:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: