با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدن آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام
حرف بزن
دیر زمانیست که بارانی ام
حرف بزن
سالهاست تشنه یک صحبت طولانی ام
ماهی سرگشته ی دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام
آمده ام با آتش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
حرف بزن
حرف بزن
حرف بزن
حرف بزن
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام
حرف بزن
حرف بزن
:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0