عوام و "من منقطع" خودش را در موقعیت هایی "کسی" احساس می کند!
وقتی اولین اتومبیل خود را سوار می شود
وقتی مدرک دانشگاهی می گیرد و کلاه فارغ التحصیلی می گذارد
وقتی کار پیدا می کند و پشت میز می نشیند
وقتی خانه می خرد
وقتی مسافرت خارج می رود
وقتی کتابش چاپ می شود
وقتی با او مصاحبه می کنند
و اگر اینها را از دستش بگیری بدبخت می شود!
همه ی اینها منتهی به غرور و تکبر می شود.
افرادی که خوشبختی و شادمانی و حال خوب آنها مشروط بر ارزش های قراردادی و اجتماعی باشد، حال روانیشان خوب نیست و برای زندگی کردن زیر یک سقف ملال آور و خسته کننده هستند.
این افراد وقتی به اهداف اجتماعی خود می رسند، هیجان آن هدف خوابیده و در پی هدفی دیگر می روند و آرامش خاطر بدلی از خود نشان می دهند.
به عبارتی خوشبختی و بدبختی این افراد دست خودشان نیست، بلکه وابسته به اوامر بیرونی است.
این افراد اختلال عقده ی شخصیت دارند و هیچ اعتمادی به حالشان نباید کرد.
در مقابل آدم های غیر نفسانی و عاقل و آگاه در هر حال و موقعیتی اعتماد به نفس واقعی دارند و حالشان شرطی شده و دمدمی مزاج نیست و نتیجه ی اعتماد به نفس واقعی،
به استغنا و مناعت طبع می انجامد.
این افراد حال باثباتی دارند و می شود به حالشان تکیه و اعتماد کرد، زیرا حال آنها قائم بر ارزش های عوام و بیرونی نیست و با رای و نظر عوام خوشبخت و بدبخت نمی شوند.
همیشه به خاطر بسپاریم که حال و لطف و ارزش هایی که عوام به تو می دهد، پایدار نیست و ممکن است ساعتی بعد حال او خراب شده و لطفش را حذف کند.
عوام وقتی جوگیر می شود و یا مست می کند، ممکن است بنده نوازی کند، اما فردای آن روز حالی دیگر دارد.
#قاسم سلطانی
:: بازدید از این مطلب : 101
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0