سردر گمی - مردن
نوشته شده توسط : امین

این روزها عجیب سر درگم و پریشانم .

از یک طرف توی این چند هفته کلی دوست و فامیل را به خاک سپردیم . نمی دانم چرا اینطوری شده آدم های اطراف دارن یکی یکی می میرنه . یک جور تلنگر برای اینکه من هم باید یواش یواش و شاید هم خیلی تند آماده رفتن بشم . بعضی وقتا فکر می کنم چه کارهایی هست که دلم می خواهد قبل از اینکه بمیرم انجام بدم . کارهای نیمه تمام . نمی دانم . این روزها دارم بهش فکر میکنم.

مردن رو دوست ندارم . اما می دانم یک بخشی از زندگی هر آدمی هست که هیچ کاری هم نمشه باهاش کرد .

دلم می خواهد برای چند نفر یک نوشته به جا بگذارم که بعد از اینکه من مردم بخوانن . شاید بتوانم اون موقعه همه حرف های دلم رو بهشون بزنم .

دارم روش فکر می کنم . شاید هم به همین زودی شروع کردم . البته نمی دانم واقعا کی نوبت من می شه .

 





:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: