_ باید بگم تا همین 2 روز پیش هوا بارونی بود . جوری که شنبه ساعت 3 خیس خالی شدم زیر بارون. تو تاکسی بودم یکی از بچه ها زنگ زد بهم که فلانی و فلانی دعواشون شده و سریع برو جمعش کن . تو این هیرو ویر و زیر بارون ، هرچی زور زدم نتونستم وصل شم به مسنجر . بالاخره وصل شدم و اوکی شد و خوب جمش کردم . 

_ این دم آخری ، بچه ها همه برگشتن . تو 3 تا شام ، سه تا اکیپ از دوستامو پوشش دادم . یه طبیعت گردی برنامه ریزی نشده هم داشتم که کلی برد رو انرژیم . اصلا طبیعت خیلی خوبه ، خصوصا اینکه این چند وقته خوب بارون اومده و همه جا سبز شده . 

_ در زمینه برنامه های زندگی و اعتقاد ها و ارزش هام وارد یک چالش بزرگ شدم . باید همه چیز بازنگری شه . بدبختانه ایام ، ایام امتحاناته . شنبه هفته بعد اولیشه و همینجوری پشت سر هم میره تا 4 تیر . 

_ تشنمه . غذای امشب خیلی چرب بود . با 3 تا از بچه ها بیرون بودم . امشب آخرین شب خوشگذرنی بود . . .

_ اصلا جدای همه حرفایی که زدم ، رو آدمای دور و برمم باید یه بازنگری داشته باشم . جداً یه سری رو درک نمی کنم و حس میکنم پشت هر خیرخواهی که میخوان بروز بدن ؛ قصد و هدفی هست . شاید من بدبینم . 

_ دخل و خرجم جدیداً نمی خونه . باید جدای ماهیانه ، دنبال یه راه پول درآوردن باشم . متاسفانه فرصت های خوبی برام پیش اومد که گند زدم بهشون . 

_ این تابستون هم از بچه های قدیم تقریباً کسی نیست . نه که مطلقاً تنها باشم . اما اکیپ روولور (؟) نیستن . میمونه پلن های بتا و گاما . 

_ خب خب . این ترم هم اوضاع قرمزه . 2 واحد حذف کردم ، از میان ترما ، توی 2 درس وضعم خرابه . تو امتحانات میتونم جبران کنم ؛ امیدوارم بکنم .

_ خیلی تشنمه :(

_ راجب مسائل عشقی عاطفی : فعلاً بسیار بسیار محتاط و با حداکثر درجه ایمنی برخورد خواهم کرد . حوصله ندارم برا یه خلاء که هست ، استاندارد هامو بیارم پایین و در حال حاضر به هیچ کس فکر نمی کنم و اینقد کارای مهم تری دارم که حالا حالا ها هم قصدش رو ندارم . 

_ جدیداً داره شَم اقتصادی بهم اضافه میشه و این آپشن مهمیه . ضمناً راجب آزمون ارشد هم میخوام برنامه چینی کنم . خلاصه موعد الان ، موعد تغییره . . .

_ فعلاً .