دهه نودی ها را بورس کنیم.
نوشته شده توسط : امین

   ✍رضا جوشن

 

 

اگر یک دهه نودی در خانه دارید، این مطلب برای شماست

اگر فرزندتان در حال رفتن به مهدکودک است، این مطلب برای شماست

اگر مدیر یا مربی یک مهد کودک هستید، این مطلب برای شماست

در هر صورت اگر با یک فرد متولدشده در دهه نود (که البته هنوز هشت سال از این دهه بیشتر نگذشته است) در ارتباط هستید، مطلبی که در ادامه می نویسم می تواند برایتان جالب و مفید باشد:

حتماً راجع به بورس و بورسیه زیاد شنیده اید، مثلاً سازمانی می آید و دانشجویی را بورس می کند؛ معنایش این است که هزینه های او را در طی دوران تحصیل پرداخت می کند و حتی علاوه بر هزینه ها، شاید حقوق و دستمزدی هم برایش در نظر بگیرد تا آن دانشجو درسش به پایان برسد؛ در ازای این هزینه ها، دانشجو متعهد می شود که مثلاً تا پنج یا ده یا سی سال بعد از تحصیلش در آن سازمان کار کند و خدماتش را به آن سازمان ارائه کند.

سازمان ها بر اساس اهدافشان و نیازشان دست به بورس کردن و بورسیه گرفتن می کنند و خب مسلم هست که اگر سازمانی نیازی به تخصص خاصی نداشته باشد و یا متخصص مربوطه را در استخدام داشته باشد، دیگر نیازی به بورس دادن ندارد. اما تصور کنید اگر متخصصی که در آن سازمان کار می کند، اتفاقی برایش بیفتد و یا بازنشسته شود مجدداً آن نیاز در سازمان احساس می شود و سازمان باید به دنبال فرد جایگزین باشد؛ 

حال اگر سازمان شانس بیاورد و در آن مقطع، تعداد متخصص مورد نیاز در جامعه زیاد باشد به مشکلی بر نمی خورد اما اگر فرد دارای آن تخصص در جامعه خیلی کم باشد و یا متخصصین حاضر نباشند برای آن سازمان کار کنند، سازمان مجبور است بورسیه بگیرد؛ یعنی فردی را مختص خود سازمان، تربیت و آمادۀ همکاری نماید؛ اما بورسیه معنایش این است که این فرد در خوشبینانه ترین حالت، حداقل چهار یا پنج سال دیگر به درد سازمان می خورد و بنابراین احتمال سقوط یا شکست سازمان بالا می رود. از همین روست که سازمان ها برای منابع انسانی خود، برنامه ریزی می کنند!

اما چیزی که الآن دارد در کشورمان اتفاق می افتد بسیار نزدیک به همین موضوع است با این توصیف که متأسفانه برنامه ریزی خاصی هم به صورت ملموس در این رابطه مشاهده نمی شود!

قانون گذاران، مسئولین و دولتمردان بیشتر از اینکه در فکر بهبود و توسعه باشند، در حال رد کردن بحران های امروز هستند!

متخصصین، تجار و بازرگانان، کارآفرینان و صاحبان صنعت یا در حال دست و پنجه نرم کردن با قوانین دست و پا گیر و موانع و محدودیت ها هستند و یا در فکر رفتن !

دانشجویان یا نا امیدانه در جستجوی کار هستند و یا در فکر رفتن !

دبستانی ها و دبیرستانی ها سرشان با آیپد و تبلت و ایکس باکس و فورتنایت گرمه و معتقدند نسل سوخته واقعی آنها هستند! و منتظرند که والدین آنها را بفرستند!

می مانند مهد کودکی ها؛ آنها که هنوز مثل خمیرند و هر طور ورزشان بدهی همانطور شکل می گیرند؛ آنها هنوز چشم و گوششان بسته است و شاید در ایران فقط کورسویی امید به اینها بتوان داشت؛

برگردم به آنها که ابتدای مطلب صدایشان کرده بودم:

اگر با فردی متولد این دهه در ارتباط هستید لطفاً برای ایران بورسش کنید!

مراقبش باشید؛ حواستان به رشد و تربیت و آموزش و پرورشش باشد؛

آیه یأس و ناامیدی برای آنها نخوانید!

دم از جنگ و تحریم و فرار از مملکت نزنید!

جلوی آنها به راننده کناری فحش ندهید!

اگر آنروز کارتان در بیمه یا مالیات با مشکل مواجه شده، جلوی دهه نودی ها بد و بیراه نگوئید!

حرف از سوء مدیریت و فیلترینگ و گرانی و تورم و . . . نزنید!

از بد بودن آدمها و مبهم بودن آینده و وحشتناک شدن جامعه صحبتی نکنید!

و . . . 

بجای اینها، بچه ها را بورس کنید برای ایران!

نظم و انضباط را به آنها بیاموزید.

مدیریت زمان را یادشان بدهید.

مسئولیت پذیری، تعهد و خوش قولی را با آنها کار کنید.

یادشان بدهید که چگونه از خلاقیت و فکر خودشان استفاده کنند.

عزت نفس و اعتماد به نفس آنها را تقویت کنید.

به آنها بیاموزید که چگونه روی پای خودشان باید بایستند.

به آنها بگویید چطور می توانند آدمها را دوست داشته باشند.

مهارت های ارتباطی را به آنها بیاموزید.

کنترل خشم را با آنها کار کنید.

تکنیک های مدیریت استرس و مدیریت بحران را با آنها در میان بگذارید.

هدف گذاری و برنامه ریزی را به آنها یاد بدهید.

به آنها بگوئید که بجای نق زدن از شرایط، چگونه باید دائماً در پی بهبود شرایط موجود خود باشند.

اهمیت محیط زیست، حیوانات و منابع طبیعی را به آنها گوشزد کنید.

شاد بودن بی قید و شرط را به آنها یاد بدهید.

به آنها بگوئید که چگونه می توانند بدون وابستگی به افراد یا محیط، زندگی شاد و موفقی برای خود فراهم کنند.

کارکردن با پول و سرمایه را به آنها بیاموزید.

و . . . 

پدر

مادر

آقا و خانم مربی

دهه نودی ها الآن دارند از ما الگو می گیرند، ذهنشان هنوز صاف و تمیز است و اتفاقاً کشورمان در آینده به خدمات آنها بسیار نیازمند است!

مطمئن باشید هر جمله ای، هر شعری و هر موضوع انشایی که به آنها بدهید، ذهن آنها را دارید شخم میزنید و آماده می کنید برای تولید همان شعر و موضوع!

بازی ها برای آنها بسیار جدی و عین زندگی است؛ با بازی های بیهوده و بی نتیجه سر آنها را گرم نکنیم! بلکه هر بازی را با هدفی خاص و یادگیری مشخصی طراحی و ارائه کنیم.

بیایید طوری رفتار کنیم که اگر آنها از ما تقلید کردند، خجالت نکشیم!

فرزندتان، شما را بیشتر در حال چه کاری دارد می بیند؟ مطالعه ؟ تماشای فیلم؟ دنیای مجازی؟ ورزش؟ آشپزی؟ نظافت؟ نق زدن؟ شکر کردن؟ دعوا و پرخاش؟ دشنام و بدوبیراه؟ تعمیر و ساختن؟ محبت و مهربانی و عشق ورزیدن؟ و . . . 

بورس کردن دهه نودی ها فقط جنبه مالی ندارد، نیاز به تغییر دارد:

تغییر در خودمان

تغییر در افکارمان

تغییر در باورهایمان

تغییر در برخوردها و ارتباطاتمان

تغییر در رفتارهایمان

تغییر در سبک زندگیمان

بیایید در این رابطه تصمیم درستی بگیریم، موضوع فقط آینده کشور نیست، موضوع آینده بچه هایمان است؛ حتی آنهایی که قرار نیست در همین کشور بمانند باز هم به مهارتهای درستی برای زندگی نیاز دارند. بیایید آنها را بورس کنیم برای آینده خودشان.


آموزشی با همین عنوان طرح ریزی کرده ام برای برگزاری در مهدکودک های علاقمند؛ 

مخاطبین این آموزش، پدران و مادران، مدیران و مربیان می باشند؛

طول مدت این سمینار آموزشی دو ساعت است و در آن علاوه بر مباحث فوق، به مهارت های ارتباطی با کودکان نیز می پردازم.





:: بازدید از این مطلب : 77
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: