ارزش ها و سبک زندگی
نوشته شده توسط : امین

   ✍رضا جوشن

 

 

در روزگاران قدیم، آداب، سنت ها، قواعد و قوانین خانه ها ، خانواده ها، محله ها و جوامع تا حد زیادی مشخص و روشن بود.

فرزندان باید به پدر و مادر خود احترام می گذاشتند.

کوچکترها باید به بزرگترها احترام می گذاشتند.

دختران هنگام ازدواج باید حرمت پدر و بزرگان فامیل را نگه می داشتند.

محصلین نباید روی حرف معلمین خود حرف می زدند.

عشق از پول مهمتر بود.

میزان مردانگی با غیرت و تعهد به قول و قرار سنجیده می شد.

و . . .

خب ... بر این اساس در خانواده و اجتماع هیچ کس گیج نبود؛ از همان ابتدا همه چیز روشن بود، معیارها کاملاً شفاف بود، اگر کسی قولش را زیر پا می گذاشت، نامرد خطاب می شد و اگر کسی حق کسی را ادا نمی کرد، جامعه طردش می کرد.

قوانین برای همه روشن بود و جای هیچگونه شک و اما و اگری وجود نداشت.

به قدری این معیارها و ارزش ها مهم بود که اگر فردی آنها را زیر پا می گذاشت توسط والدین، عاق می شد! در واقع ارزش ها از فرزندان و از هر چیزی مهمتر بودند!

با آمدن عصر اینترنت و تکنولوژی و ارتباطات، تغییراتی در جامعه رخ داد و تا جائیکه من می دانم جامعه ایران، زیرکی و چابکی لازم را برای تعیین ارزش های جدید و متناسب با این عصر و فرهنگ سازی لازم برای آن را نداشت؛ در واقع ما صنعتی را به کشور وارد کردیم که معیارها و ارزش های مربوط به آن را نمی دانستیم!

اصلاً منظورم این نیست که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد؟ یا چه کارهایی باید انجام داد و چه کارهایی نباید کرد؟!

بلکه می خواهم بگویم که تنها چیزی که مطمئنم که باید انجام شود این است که با توجه به عصر جدید، لازم است تا بایدها و نبایدهایی توسط خودِ جامعه تعریف شود. و حتماً تأکید می کنم که این بایدها و نبایدها اگر توسط خودِ مردم تعریف نشود، هیچ ضمانت اجرائی نخواهد داشت!

در شرایط فعلی همه در گیجی و سردرگمی به سر می بریم. نمی دانیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. مثلاً می گوئیم نباید وارد حریم خصوصی دیگران شویم اما این کار را می کنیم! یا مثلاً می گوئیم مدرک گرائی را باید کنار گذاشت اما برای بدست آوردن مدارک مختلف دست به هزینه های گزاف می زنیم. و . . . 

الآن عده ای برای جدا شدن از همسر خود، جشنِ طلاق می گیرند و عده ای برای نوامیس مردم، جوک می سازند.

عده ای به دزدی خودشان افتخار می کنند و عده ای دیگر از اینکه می توانند مدیر خود را دور بزنند به خودشان می بالند.

اینها فقط مثال هایی هستند از سردرگمی مردم راجع به ارزش هایشان؛ ارزش هایی که باید متناسب با تغییرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تکنولوژیکی تغییر می کرده اما نکرده!

بنابراین ما در روزگاری زندگی می کنیم که نه ارزشهای قدیمی خود را قبول داریم و نه ارزشهای جایگزینی برای خود برگزیده ایم. و خب . . . کاملاً مشخص است که در چنین جامعه ای هر کسی در اینستاگرام و شبکه های اجتماعی فعال تر باشد و مخاطب بیشتری داشته باشد، ارزش ها و باورهای خودش را بیشتر می تواند در سطح جامعه رواج دهد که البته از این طریق ارزشهای مستحکمی بوجود نمی آید و چند روز بعد اگر فردی با مخاطبین بیشتر پیدا شود و باورهایی متناقض با فرد قبلی داشته باشد، او موفق تر عمل خواهد کرد!

مجدداً تکرار می کنم که ارزش ها باید توسط مردم تعیین و نهادینه شوند (مگر در جوامعی که سرمایه اجتماعی در آن بالا باشد و مردم، مدیران خود را قبول و دوست داشته باشند)

قطعاً این مقطع از روزگار در جامعۀ ما گذراست و به مرور زمان و با روی کار آمدن نسل های بعدی، این معضل تا حد زیادی حل خواهد شد.

اما در شرایط فعلی، به نظر می رسد بهترین کاری که در این زمینه می توانیم انجام دهیم این است که برای خودمان ( و حداکثر برای خانواده مان) ارزش هایی را تعریف کنیم و سبک زندگی مان را بر اساس آنها بچینیم!

اگر می خواهید باورها و ارزش های خود را پیدا کنید، می توانید با پاسخ صادقانه به پرسش های زیر این کار را انجام دهید:

قبل از جواب دادن به این سؤالات، مجدداً تأکید می کنم که ارزش های شما، همان خط قرمزها و چارچوب های زندگی شماست که حاضرید برایش پول و وقت و انرژی خود را صرف کنید و بخاطرش بجنگید.

پرسش ها:

  • بین پول و سلامتی اگر مجبور باشید یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب می کنید؟
  • بین شغل و خانواده تان، کدام یک را ترجیح می دهید؟
  • بین شهرت و کمک به دیگران کدام یک شما را بیشتر تحریک می کند؟
  • اگر بتوانید از طریق آسیب به محیط زیست، درآمد زیادی کسب کنید، آیا این کار را می کنید؟
  • ترجیح می دهید فرزندتان به دنبال علائقش برود یا اصرار دارید که حتماً از طریق ادامه تحصیل و اخذ مدرک باید به موفقیت برسد؟

پرسش های بالا، تنها مثال هایی از تعیین ارزش هاست و فرض کنید که مجبورید در هر پرسش فقط یکی را انتخاب کنید.

فکر کردن و پاسخ به این سؤالات، می تواند منش ما در زندگی و سبک زندگی ما را مشخص کند؛ پرسش های بسیاری را خودتان می توانید به این پرسش ها اضافه کنید تا بعد از مدتی خود را بهتر بشناسید؛ افراد بسیاری را دیدم که مثلاً به عنوان کارمند دولت و انتخاب سبک زندگی حقوق بگیری، سودای پولدارشدن در سر می پرورانند که به نظرم این کاملاً مصداق سردرگمی هست! چرا؟ چون این سبک زندگی شما را هیچ وقت پولدار! (منظورم از پولدار، درآمد هنگفت و سرشار است) نمی کند و چنین افرادی قطعاً یا باید همیشه در حسرت به سر ببرند و یا دست به کارهای خلافی مثل رشوه و  . . . بزنند که خب طبیعی است این روش هم حالشان را بد می کند و هم به ضرر اجتماع خواهد بود! در حالیکه اگر این افراد سبک زندگی خود را بر اساس واقعیت ها و به صورت خودآگاهانه مشخص کنند متوجه خواهند شد که در همین سبک زندگی هم می توان زندگی شاد و موفقی را تجربه کرد.

یا خانواده هایی که دائماً به فرزندانشان تذکر می دهند که دست از موبایل و آیپد و شبکه های اجتماعی و . . . بردارد اما هیچ چیز جایگزین و جذاب تری هم ندارند که به او پیشنهاد بدهند؛ مسلم است که در این صورت هم خودشان و هم فرزندشان را دچار گیجی و سردرگمی می کنند؛ امتحانش ساده است، امروز به جای اینکه به فرزندتان بگوئید با کامپیوتر بازی نکن، او را با خود به پارک ببرید و با او فوتبال و بدمینتون و . . . بازی کنید؛ آن وقت خواهید دید که او برعکس تصور شما معتاد به این بازی های دیجیتالی نیست بلکه تا الآن چیز جذاب تری برای سرگرمی نداشته است!

مدیرانی را در نظر بگیرید که دائماً در حال ایراد گرفتن از کارمندان خود هستند بدون اینکه به او بگویند دقیقاً چه انتظاری از او دارند؟! در واقع در چنین سازمانی، مقصر اصلی، کارمندان نیستند بلکه ریشه مسئله همان مدیری است که نمی‌داند و یا نمی تواند چگونه باید خواسته ها و انتظارتش را به همکارانش بیان کند و آنها را در مسیر درست قرار دهد!

این ها همه مثال هایی از گیجی و سردرگمی جامعۀ کنونی ما در رابطه با موضوع ارزش هاست که فعلاً نمی توان از هیچ کس توقعی برای درست کردنش داشت مگر خودمان!

ما باید دست به کار شویم! هر کدام از ما باید اصول و ارزش های خاص خودمان را تعریف کنیم و بر اساس این ارزش ها، سبک زندگی خودمان را انتخاب کنیم. مسلماً این روش، روش مناسبی برای این موضوع نیست اما چون اکثر ما به یک سری عقاید و اخلاقیات پایبندیم، شاید تا حدی بتواند حداقل خودمان و اطرافیان مان را از سردرگمی نجات دهد.

در این صورت ما خودمان را به دست امواج خروشان جامعه نداده ایم و سبک زندگی خودمان را داریم! حتماً افرادی را دیده اید که به شدت و با حرص و ولع به دنبال کسب درآمد بیشتر از هر طریقی هستند در حالیکه در واقع ارزشی برای پول قائل نیستند! اینها دقیقاً همان هایی هستند که به جای سبک زندگی خودشان، خود را به دست امواج جامعه سپرده اند و مثلاً در حرف هایشان می گویند حالا که همه دارند دزدی می کنند چرا من نکنم؟!

روش پیشنهادی من، حداقل به چنین افرادی می تواند تا حدی کمک کند!

امیدوارم به بلوغی برسیم که سبک و سیاق خودمان را در زندگی در پیش بگیریم و دیگر لازم نبینیم که باید خود را با دیگران مقایسه کنیم؛ در این صورت حالمان خیلی بهتر خواهد بود.





:: بازدید از این مطلب : 78
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: