خانوار و تبارم
حوصلههای چارفصلاند:
شكوفهبْن ناگزیر بهارزاد
كشتكار خوشههای آفتاببْن تابستان
كتابی زیر گردوبْن پاییز
قطره خونی لب بیدبْن زمستان.
خانوار و تبارم
در استوای توفان وْ
اضطراب دختران شرقاند
در نصفالنهار نور وْ
بچههای اعماق
با برگهای پرپر آزادی...
شاد و غمپرورد شقایق را
با فرودین و آفتاب و كتاب و خون
جیرهی عمر كردن وْ
آزادی پروردن؛
تا گاه كه اندیشه
تخم ریزد...
خانوار و تبار عشقهایم
در چهار راه جهان گرد میآیند
تا من با رشد واژهها بالغ شوم
و به جشن تخمگذاری الفباهایشان بروم...
س. ع. نسیم
:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0