1103 «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم»
نوشته شده توسط : امین

آخرین لیوان را زیر شیر گرفتم نمیدانم بار چندم بود که آب میکشیدم که صدای گرومپ زمین خوردنش با صدای شکستن لیوانی که از دستم سر خورده بود یکی شد...نگاهم روی خون های فواره زده از لب و دهانش بود و به جسم لرزانی که میان بازوان همسرش ماهیوار تکان میخورد...�_�

خدا رو شکر به خیر گذشت

×ممنون خدای خوبم  «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم»





:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 11 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: